تدبر در قرآن
بعد از اینکه خداوند اعلام می کند «فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»مائده54، بلافاصله این سوال در جامعه پیچید که خدایا، حالا کدامین قوم را میخواهی پای کار بیاوری؟ رَدایِ «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» بر قامت کدامین قوم خواهد نشست؟ چه کسانی قرار است پرچم دین را به دوش بکشند و به مطلع الفجرِ تاریخ برسانند؟
نزد رسول خدا(ص) می آمدند و سؤال می کردند[i]: آیا قبیلة ماست؟ آیا فلان قبیله است؟ آیا …
قبل از اینکه در ادامة روایت جواب رو بیابیم[ii]، بیاییم برای حل این معما به سراغ آیات برویم. قرآن با زبانِ صفات همه چیز را گفته است. حالا که قرآن اینگونه است، ما هم یاد بگیریم که صفت شناس شویم.
خداوند در ادامه در همین سوره از ویژگیهای این قوم پرده برداری کرده است. هم در اینجا و هم در آیة 29 سورة فتح تا در هزار توی تاریخ گم نشوند.
به گونه ای خداوند این همراهان راستین حبیبش(ص) را فاش کرده است به راحتی بتوان آنها را در خط سیر تاریخ بازشناخت و مگر نه این است که قرآن قرار است کتاب هدایت باشد؟!
سیمای یاوران در آیة 29 فتح
در آیة 29، قبل از اینکه خداوند بخواهد یاوران راستین حبیبش را به زمین و زمان معرفی کند، ابتدا در آیة 28 یک خط و نشان بسیار جدّی به رخ ادیان دیگر می کشد:
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً |فتح28| اوست كسي كه رسولش را با دو مرسوله: اولاً الهُدی و ثانیا دینِ الحقّ، ارسال کرده است تا آن دینِ الحق را بر تمام اديانِ دیگر پيروز گرداند و گواه بودن خدا کافی است.
من می خواهم «دینِ الحَقَّم» را بر سایر ادیان پیروز گردانم. زمین و زمان بدانند که برنامه این است:
- ابتدا ارسال رسول و حبیبم
- و به دنبالش پیروزی «دینِ الحَقَّم» بر سایر ادیان
عجب! خداوند دارد از یک مقطعی در آینده صحبت میکند. آن مقطع چیست؟ ظهورِ دینش. ظهورِ دینِ الحقّش بر سایر ادیان. این کلان برنامة خداست.
یک کلان برنامة کاملا جدّی، بطوریکه شهادت خودش بر این امر کافی است. وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً و اصلا مهم نیست که آنها قبول کنند و یا نکنند. همینکه خودم می دانم کافی است. نظر سایرین هیچ ربطی به تحقق این امر نخواهد داشت.
خداوند می خواهد در آیة 29، ویژگی های یاوران راستین حبیبش را در ویترین قرآن قرار دهد. اما ابتدا فضایی از رویاروییِ بین الادیانی را به پیش می کشد.
خب خدایا مستقیم سراغ ویژگی های یاورانِ دینت برو. اما خداوند اصرار دارد که ابتدا یک خشاب از تقابل بین دین الحقّ با سایر ادیان خالی کند.
نوع گویش و فضاسازی خداوند مهم است. قاعدتا وقتی که خداوند اینگونه سخن می گوید آنگاه بلافاصله باید متوجه شویم که در رأس این سایر ادیان، قطعا پای ظالمین و فاسقین از یهود و نصاری نیز باید وسط باشد.
با چنین مقدمه ای، سراغ آیة 29 می رود و حالا می خواهد از همان قومی صحبت کند که خداوند دوستشان دارد و آنها نیز خدایشان را دوست دارند: يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ.
همان قومی که به قول شهید آوینی «انگار زمین میلیاردها سال در انتظار قدوم مبارک آنان بوده تا بیایند و تاریخ را به سرنوشت نورانیاش برسانند. جوانانی که نسلی جديد و ذخيرههاي خداوند براي آخر الزمان هستند. آنان طليعه دار نهضتي خواهند شد كه به اقامه جهاني قسط و عدل و دولت كريمة آل محمد(ص) منتهي خواهد شد».
آیة 29 سورة فتح، مملو از تعریف و تمجید های خدا برای نازنین هایش است:
- مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ
محمد(ص) رسول من است و اما کسانیکه حقیقتا در معیت او هستند
- أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ
اینها اینگونه اند که دیگر متمایل به کفار نمیشوند بلکه به شدت بر علیه شان هستند. نه تنها طرح دوستی با آنها نمیریزند بلکه شدیداً انزجار و دشمنی می ورزند. این در حالیست که در جامعظ خودشان شدیدا اهل رحمت ورزیدن به همنوع خودشان هستند.
- تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً
مجسمۀ رکوعند. مجسمۀ سجدهاند. آنها را که میبینی انگار که داری به رکوع یا سجده نگاه میکنی. نه اینکه 24 ساعت در حال نمازند بلکه متواضع و افتادهاند. در عین حال زیاد اهل نماز و رکوع و سجود نیز هستند.
در مقابلِ خداوند گردن شکسته هستند و چنین افرادی هستند که گردنِ گردنکشان در مقابل خداوند را میتوانند بشکنند و میشکنند.
در یک آیهای که فضایش، فضای «اشداء علی الکفار» است، قومی میبینیم که گردنشان برای خدا و برای مردم خودشان شکسته است و همینان گردنِ گردنکشان را هم در مقابل خدا میشکانند.
- يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً
فقط و فقط رضوان و خشنودی خداوند برایشان جلب توجه میکند، نه رضایت غیر خدا. نه اینکه چه چیزی پسندِ دشمنان خداست. در مشکلات هم چشم امیدشان فقط و فقط به فضل خداست. به دست خدا چشم دارند و نه به وعده های دشمن.
- سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ
نور سجده در سیمایشان هست نه اینکه پیشانیشان پینه بسته باشد. اثر سجده، عبارت است از نور.
- ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ
یهود و نصاری از هزاران سال پیش اینها را میشناسند. خیلی خوب هم میشناسند. مشخصات آنها کاملا در تورات و انجیل آمده است.
- كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ
این مردمانِ برگزیده، مثل یک جوانه سر از خاک درمیآورد و بتدریج به درختی تنومند تبدیل میشود
طوری میشود که چشمهای دشمنان درمیآید. از تعجب چشمهایشان چهار تا میشود. میگویند «آخر چرا نمیشود این ها را زمین زد. چهل سال است که داریم خودمان را به آب و آتش میزنیم اما این قوم زمین نمیخورد. ما نسخۀ انقلاب مصر را یک ساله پیچیدم. اما چهل سال است با منافقین، داعش، هزار و یک فتنه رنگی و سیاه و سفید و مخملی و چه و چه داریم هزینه میکنیم اما نمیشود. مثل پارههای آهن هستند».
- لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ
اینها مردمانی غیظ درآور هستند
- وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً
از میان این قوم، آنهائیکه ایمان دار هستند و سپس در راستای همان ایمانشان اصلاحات میکنند، آنها به مغفرت خدا دست مییابند و خداوند اجری عظیم برایشان در نظر گرفته است.
فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یعنی ساقه ای که محکم می شود و بر روی پای خودش می ایستد بطوریکه يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ، همه تعجب می کنند که عجب ساقه محکمی شده و چقدر عجیب و غریب شده است. اصلا ما انتظار چنین چیزی را نداشتیم.
اصلا این چنین انتظاری نداشتیم که آن كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ ، به یک چنین فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ، تبدیل شده باشد.
این است صفات و ویژگیهای یاوران راستین رسول(ص) که قرار است در فضای رویارویی بین الادیانی پرچم دین را تا مطلع الفجر تاریخ به دوش بکشند – و آیا از این نیز فاش تر می توان گفت؟!
استنادات:
[i] ) روایات ذیل آیة 54 سوره مائده:
نشانی : تفسير فرات , جلد۱ , صفحه۱۲۳ – قائل : امام باقر (علیه السلام)
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي اَلْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِهِ “ فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ “ قَالَ عَلِيٌّ وَ شِيعَتُهُ .
نشانی : تفسیر البرهان , جلد۲ , صفحه۳۱۵ – قائل : امام صادق (علیه السلام)
عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ ، عَنْ رَجُلٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآيَةِ: فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى اَلْكٰافِرِينَ ، قَالَ: “اَلْمَوَالِي”.
نشانی : بحار الأنوار , جلد۳۱ , صفحه۵۷۷ – قائل : مضمر
فس، [تفسير القمي ] : (يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى اَلْكٰافِرِينَ يُجٰاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ) قَالَ: هُوَ مُخَاطَبَةٌ لِأَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَلَّذِينَ غَصَبُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ اِرْتَدُّوا عَنْ دِينِ اَللَّهِ: فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ نَزَلَ فِي اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَصْحَابِهِ اَلَّذِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ: (وَ لاٰ يَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ) .
نشانی : تفسیر العیاشی , جلد۱ , صفحه۳۲۶ – قائل : مضمر
عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ هَارُونَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ هَذِهِ اَلْعَجَلَةِ يَزْعُمُونَ أَنَّ سَيْفَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عِنْدَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ ، فَقَالَ: وَ اَللَّهِ مَا رَآهُ هَؤُلاَءِ وَ لاَ أَبُوهُ بِوَاحِدَةٍ مِنْ عَيْنَيْهِ، إِلاَّ أَنْ يَكُونَ أَرَاهُ أَبُوهُ عِنْدَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ، وَ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ مَحْفُوظٌ لَهُ فَلاَ تَذْهَبَنَّ يَمِيناً وَ لاَ شِمَالاً، فَإِنَّ اَلْأَمْرَ وَ اَللَّهِ وَاضِحٌ، وَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ اِجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يُحَوِّلُوا هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ مَوَاضِعِهِ اَلَّذِي وَضَعَهُ اَللَّهُ فِيهِ مَا اِسْتَطَاعُوا، وَ لَوْ أَنَّ اَلنَّاسَ كَفَرُوا جَمِيعاً حَتَّى لاَ يَبْقَى أَحَدٌ لَجَاءَ اَللَّهُ لِهَذَا اَلْأَمْرِ بِأَهْلٍ يَكُونُونَ مِنْ أَهْلِهِ، ثُمَّ قَالَ: أَ مَا تَسْمَعُ اَللَّهَ يَقُولُ: “ يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى اَلْكٰافِرِينَ “ حَتَّى فَرَغَ مِنَ اَلْآيَةِ وَ قَالَ فِي آيَةٍ أُخْرَى “ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهٰا هٰؤُلاٰءِ فَقَدْ وَكَّلْنٰا بِهٰا قَوْماً لَيْسُوا بِهٰا بِكٰافِرِينَ “ ثُمَّ قَالَ إِنَّ هَذِهِ اَلْآيَةَ هُمْ أَهْلُ تِلْكَ اَلْآيَةِ .
نشانی : الغيبة (للنعمانی) , جلد۱ , صفحه۳۱۶ – قائل : امام صادق (علیه السلام)
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ اِبْنُ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَمْزَةَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ قَالاَ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ هَارُونَ اَلْعِجْلِيِّ قَالَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ مَحْفُوظَةٌ لَهُ أَصْحَابُهُ لَوْ ذَهَبَ اَلنَّاسُ جَمِيعاً أَتَى اَللَّهُ لَهُ بِأَصْحَابِهِ وَ هُمُ اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَإِنْ يَكْفُرْ بِهٰا هٰؤُلاٰءِ فَقَدْ وَكَّلْنٰا بِهٰا قَوْماً لَيْسُوا بِهٰا بِكٰافِرِينَ وَ هُمُ اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ فِيهِمْ- فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى اَلْكٰافِرِينَ .
نشانی : تفسير نور الثقلين , جلد۵ , صفحه۴۶ / تفسير الصافي , جلد۵ , صفحه۳۲ / تفسير كنز الدقائق , جلد۱۲ , صفحه۲۵۳ / بحار الأنوار , جلد۲۲ , صفحه۵۲ / – قائل : پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
فِي مَجْمَعِ اَلْبَيَانِ رَوَى أَبُو هُرَيْرَةَ : أَنَّ أُنَاساً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالُوا: يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَنْ هَؤُلاَءِ اَلَّذِينَ ذَكَرَ اَللَّهُ فِي كِتَابِهِ ؟ وَ كَانَ سَلْمَانُ إِلَى جَنْبِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَضَرَبَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَدَهُ عَلَى فَخِذِ سَلْمَانَ فَقَالَ: هَذَا وَ قَوْمُهُ، وَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ كَانَ اَلْإِيمَانُ مَنُوطاً بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِسَ .
[ii] ) روایات مصداق یابی و تطبیق آیه 54 سوره مائده:
گروهی از مفسران شیعه و اهل سنت، بر اساس برخی روایات آمده در منابع حدیثی درباره شأن نزول این آیه شریفه، سلمان فارسی، یاران و هموطنان او را یکی از وجوه احتمالی مصداق آیه شریفه دانستهاند (فخر رازی، 1420: 12/ 378؛ بیضاوى، 1418: 2/ 132؛ آلوسی، 1415: 3/ 331؛ ثعلبى نیشابورى، 1422: 4/ 79؛ زمخشری، 1407: 1/ 646؛ نیشابورى، 1416: 2/ 604؛ طباطبایی، 1417: 5/ 388؛ مکارم شیرازی، 1374: 4/ 418؛ طبرسی، 1372: 3/ 321؛ عروسى حویزی، 1415: 1/ 643؛ قمى مشهدى، 1368: 4/ 144).
در روایتی آمده است: هنگامى که از پیامبر(ص) درباره این آیه پرسش کردند، حضرت دست خود را بر شانه «سلمان» زد و فرمود: «این و یاران او و هموطنان او هستند»؛ سپس فرمود: «لو کان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس: اگر دین (و در روایت دیگرى اگر علم) به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمانها قرار گیرد، مردانى از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت»
(طبرسی، 1372: 3/ 208؛ عروسى حویزى، 1415: 1/ 642). ابونعیم اصفهانى در حلیة الاولیاء حدیث را با عبارت «لو کان العلم منوطا بالثریا لتناوله رجال من ابناء فارس» نقل کرده است (الاصبهانی، 1405: 6/ 64)؛ ولى ابنعبدالبر در استیعاب چنین نقل کرده است: «لو کان الدین عند الثریا لنا له سلمان…» (ابنعبدالبر، بیتا: 1/ 192). سیوطی نیز در دُر المنثور ذیل همین آیه، چندین حدیث در همین باره آورده است (سیوطی، 1404: 6/ 67).
این روایت ذیل چهار آیه آمده است که هر چهار آیه صحبت از جایگزینی یک قوم دارد:
الف. ذیل آیه «یا أیّها الذین آمَنوا مَن یَرتدَّ منکم عن دینه فسَوف یاتی الله بقوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ…» (مائده: 54) در مجمع البیان و تفسیر نمونه آمده است: «و رُوی ان النبی سُئل عن هذه الآیه فضرب بیده علی عاتق سلمان فقال هذا و ذووه ثم قال: لوکان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء فارس» (طبرسی، 1372: 3/ 208؛ مکارم شیرازی، 1374: 4/ 418).
ب. ذیل آیه «و آخَرین منهم لمّا یَلحقوا بهم و هو العزیز الحکیم»؛ (جمعه:3) در مجمع البیان و تفسیر نمونه نقل شده است: «روی ذلک عن ابیجعفر(ع) و روی أن النبی(ص) قرأ هذه الایه، فقیل له من هولاء؟ فوضع یده علی کتف سلمان و قال لو کان الایمان فی الثریا لنالته رجال من هولاء؛ آنگاه که پیامبر این آیه را تلاوت فرمودند، پرسش شد که این قوم کیست؟ ایشان دست بر شانه سلمان نهادند و فرمودند، اگر ایمان بر در ثریا بود، مردانی از اینان آن را درمییافتند» (همو، 1372: 10/ 429؛ همو، 1374: 24/ 109).
ج. ذیل آیه «و إن تتولّوا یستبدل قوماً غیرَکم ثم لایکونوا امثالکم»؛ (محمد: 38) در مجمع البیان نقل شده است: «و روی ابوهریره أن ناسا من اصحاب رسول الله(ص) قالوا یا رسول الله! من هولاء الذین ذکر الله فی کتابه و کان سلمان الی جنب رسول الله(ص) فضرب یده علی فَخِذ سلمان فقال هذا و قومه و الذی نفسی بیده لو کان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس: ابوهریره میگوید گروهی از مردم از رسول خدا پرسیدند: اینان که خدا در کتابش از آنان یاد کرده است کیستند؟ پیامبر خدا دست بر ران سلمان فارسی که در کنارشان نشسته بود زدند و فرمودند: این مرد و قومش! سوگند به خدا اگر ایمان بر ثریا آویخته بود، مردانی از فارس بدان میرسیدند» (همو، 1372: 9/ 164).
د. بیشتر بلکه نزدیک به همه تفاسیر فریقین، روایت مذکور را ذیل آیه 38 سوره مبارکه محمد(ص) آوردهاند و ماجرای نقلشده را مربوط به نازلشدن این آیه دانستهاند، چنانکه آوردهاند: زمانی که آیه «و إن تتولّوا یستبدل قوماً غیرَکم ثم لایکونوا امثالکم» نازل شد، عدهای از پیامبر(ص) درباره این آیه سؤال کردند… (ر.ک: قرطبى، 1364: 16/ 258؛ طبرى، 1412، 26/ 42؛ ابوحیان اندلسی، 1420: 9/ 478؛ ابنابى حاتم، 1419: 10/ 3299؛ صادقى تهرانى، 1365: 27/ 139).
حدیث دیگرى از امام صادق(ع) نقل شده که مکمل حدیث بالا است. حضرت در این حدیث میفرماید: «و اللَّه ابدل بهم خیرا منهم، الموالى: به خدا سوگند که خداوند به این وعده خود وفا کرده و گروهى را از غیر عرب، بهتر از آنان جانشین آنان فرمود» (طبرسی، 1412: 9/ 108).
يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ
فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ
أَذِلَّةٍ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى اَلْكٰافِرِينَ يُجٰاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ وَ لاٰ يَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ
ذٰلِكَ فَضْلُ اَللّٰهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿المائدة، 54﴾
[bs2]مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً |29 فتح| محمد [ص] پيامبر خداست؛ و كساني كه با اويند، بر كافران، سختگير [و] با همديگر مهربانند. آنان را در ركوع و سجود ميبيني. فضل و خشنودي خدا را خواستارند. علامت [مشخصّه] آنان بر اثر سجود در چهرههايشان است. اين صفت ايشان است در تورات، و مثَل آنها در انجيل چون كِشتهاي است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاي خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد ، تا از [انبوهي] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد. خدا به كساني از آنان كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند، آمرزش و پاداش بزرگي وعده دادهاست.