سورة صف
و قصة یک صف بندی
صف بندی که ریشه در اعماق تاریخ دارد
و تا آینده نورانی تاریخ به پیش میرود
آن طرف: ائتلاف اسلامی – صهیونیستی – مسیحی
این طرف: انصار الله
تدبر در قرآن
ناشیانه ترین نظریه دربارة قرآن این است که گمان شود خداوند از اسرائیل و حاکمیت ظالم مسیحیِ آمریکا صحبت نکرده باشد. اینکه کلام خداوند متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش است و لابد باید – با اطلاعی یا خدای ناکرده بی ادبی- قرآن را پشت سرمان بیاندازیم و خودمان بیاییم و بنشینیم و اندیشه کنیم و اندیشه پردازی: تنهایی .. فقط خودمان .. بدون هدایتهای الهی.
نگاه تاریخ مصرف دار به خدا و حرفهایش، ناشیانه ترین خداشناسی است. بویژه و بویژه اینکه این دو رژیم، ریشههای باستانی دارند. دو جریانی هستند که از چشمههای تاریخ جاری و ساری هستند تا به امروز.
- جریان صهیونیستی که ریشه در رژیم تاریخی بنیاسرائیل دارد و سورة صف آنها را «قوم الفاسقین» مینامد.
- جریانی از مخاطبان عیسایی که آن هم سابقهای تاریخی در ائتلاف مسیحیت – صهیونیستی دارند و سوره صف آنها را «قوم الظالمین» مینامد.
دو جریان تاریخی در یک سوره – سورة صف:
ابتدا صحبت از جریانی صدر اسلامی در آیات دو و سه و چهارش. جریانی که «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اَللّٰهِ»[1]، یعنی شدیدا حرص خدا را درآورده بودند.
آخر چرا؟ چون صف بندی نداشتند. درحالیکه خداوند دوست میداشت که صف بندی، آن هم «صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ»[2] داشته باشند. در مقابل چه کسانی؟ در ادامه خداوند نام میبرد:
- یهودیان فاسق که در آیة پنجم این سوره هستند.
- مسیحیان ظالم که در آیات شش و هفت هستند.
نه تنها صف بندی نداشتند بلکه به سمت آنها برای آغوشِ پرزرق و برقِ ولایت یهود و نصاری غش و ضعف می کردند.
چقدر – در ۵۱ مائده – خداوند حرص خورد که: يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا اَلْيَهُودَ وَ اَلنَّصٰارىٰ أَوْلِيٰاءَ [3] و سه تا آیه جلوتر، دیگر خدا زبان به هشداری جدی میگشاید که:
آهای غش و ضعفیها،
چه بسا خیلی به لبة پرتگاه ارتداد نزدیک شدهاید
– يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ [4] …
سورة صف میخواهد به ما بگوید که:
- آن جریانی از مخاطبان رسول الله(ص)، که رفتار ناخوشایندی داشتند، از همان اول بودند. چه رفتاری؟ اینکه زباناً شاید، اما عملا هیچگونه صف بندی در مقابل آن سابقهداران تاریخی نداشتند.
- سوره صف میخواهد به ما بگوید که جریان یهودیان فاسق از اعماق تاریخ هستند که شکل گرفتهاند.
- میخواهد بگوید که آن جریان مخاطبان عیسایی که خداوند میخواهد اینا را «الظالمین» معرفی میکنه، از گذشتههای دور سابقه دار هستند.
دو جریان تاریخی که از گذشتههای دور آمدند و آمدند تا رسیدند به امروز و خداوند میخواهد دربارة آنها حرف بزند. میخواهد که نشانشان بدهد. میخواهد که از قصد شوم و پلیدشان پرده برداری کند که
- آهای: اینا میخان نور خدا را خاموش کنن!
- يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اَللّٰهِ … ﴿الصف، 8﴾[5]
یک ائتلاف یهودی – مسیحی برای خاموش کردن نور خدا. اما خداوند میگوید کور خواندهاند:
- وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ ﴿الصف، 8﴾
- بلکه خدا نورش را به تمامیت خواهد رسوند وَ لَوْ كَرِهَ اَلْكٰافِرُونَ، یعنی به کوری چشم این کافران هم پیمان شده با هم.
نه فقط نورش را تمام خواهد کرد، بلکه دین حقّش را هم:
- لِيُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ … ﴿الصف، 9﴾ [6]
- بر تمامیِ دینهای دیگر ظهور خواهد داد
- و باز یکبار دیگر تاکید میکند: وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَ، یعنی به کوری چشم این مشرکان هم پیمان شده.
در فضای رویارویی دین الحقّ بر علیه عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ، ناگهان خداوند از «انصار الله» پرده برداری میکند و سورة صفّ با باز کردن پای جریانی نورانی به نام «انصار الله» به قصه خاتمه میدهد.
آن طرف ائتلاف کفر و شرک؛ این طرف اما انصار الله. یک ائتلاف جدّی که عزمشان را جزم کرده تا نور خدا را خاموش کنند. یک نور الله که با به کار گرفتن انصار الله، نورش را تمام و دین حقش را ظاهر خواهد کرد.
آیا هنوز هم کسی هست که گمان کند خداوند از حال و آینده صحبت نکرده است؟! و مگر از این نیز فاشتر میتوان گفت؟!